زندگی در کشوری چندفرهنگی مانند کانادا بدون شک فرصتهایی ارزشمند برای رشد فردی و اجتماعی فرزندان فراهم میکند، اما در کنار آن، دغدغهای جدی نیز در دل بسیاری از والدین مهاجر شکل میگیرد: چگونه میتوان در دل این جامعه نو، پیوند فرزندان را با فرهنگ و هویت ایرانی حفظ کرد؟
نخستین گام برای زنده نگه داشتن فرهنگ در ذهن کودک، توجه به زبان است. زبان فارسی تنها ابزار برقراری ارتباط نیست، بلکه حامل جهانبینی، تاریخ، لطافتهای ادبی و احساس تعلق فرهنگی است. وقتی کودک از همان سالهای نخست با زبان فارسی در خانه صحبت میکند، قصه میشنود یا شعر میآموزد، بهمرور درک عمیقتری از ریشههای خود پیدا میکند.
در کنار زبان، برگزاری آیینهای سنتی نیز نقش مهمی در تقویت هویت فرهنگی دارد. مناسبتهایی همچون نوروز، یلدا، چهارشنبهسوری و سیزدهبهدر فرصتی هستند تا خانوادهها نهتنها شادی مشترک را تجربه کنند، بلکه با توضیح پیشینه این آیینها، ارزشهای فرهنگی و تاریخی ایران را به نسل جدید منتقل نمایند. مشارکت دادن فرزندان در این مراسم، از چیدن سفره هفتسین گرفته تا تهیه خوراکیهای سنتی، آنها را به بخشی از این فرهنگ تبدیل میکند نه فقط تماشاگر آن.
فراتر از مراسم، روایت تاریخ و افسانههای ایرانی نیز میتواند ذهن کودک را به گذشتهای غنی و پر افتخار پیوند بزند. آشنایی با داستانهای شاهنامه، شخصیتهای اسطورهای، شاعران بزرگ و قهرمانان تاریخی، حس غرور و احترام به پیشینه فرهنگی را در او تقویت میکند. اگر این آموزش با ابزارهای جذاب مانند کتابهای مصور، انیمیشن یا پادکستهای کودکانه همراه شود، اثربخشی آن دوچندان خواهد بود.

بخش دیگری از تجربه فرهنگی از مسیر هنر میگذرد. موسیقی، شعر و نقاشی ایرانی میتوانند بهعنوان زبان مشترک احساسات، پلی باشند برای ارتباط کودک با فرهنگ مادری. حتی اگر کودک علاقهای به یادگیری سازهای سنتی نداشته باشد، شنیدن نواهای ایرانی در خانه یا دیدن برنامههای فرهنگی میتواند تأثیرگذار باشد.
حضور در جامعه ایرانی خارج از کشور نیز کمک بزرگی در این مسیر است. مراکز فرهنگی، مدارس فارسیزبان و انجمنهای ایرانی فضایی فراهم میآورند که کودک در کنار دیگر همسالان ایرانی، فرصت گفتگو، یادگیری و تجربه جمعی پیدا کند. این ارتباطات دوستانه نهتنها زبان را زنده نگه میدارند، بلکه به شکلگیری هویت فرهنگی مشترک کمک میکنند.
در صورت امکان، سفر به ایران یکی از بهترین روشهای آشنایی عملی با فرهنگ است. دیدار با خانواده، تجربه مکانهای تاریخی، چشیدن طعم غذاهای محلی و شنیدن زبان فارسی در کوچه و خیابان، تصویری زنده و فراموشنشدنی از ایران در ذهن کودک شکل میدهد. چنین تجربهای میتواند درک ذهنی او را از «ایرانی بودن» از یک مفهوم انتزاعی به یک واقعیت ملموس تبدیل کند.
فضای خانه نیز نقش بسیار مهمی دارد. انتخاب دکوراسیون با نشانههای فرهنگی، شنیدن موسیقی ایرانی، تماشای فیلمهای ایرانی و حتی استفاده از واژگان اصیل فارسی در گفتگوهای روزمره، همه و همه موجب میشود که فرهنگ ایرانی فقط در مراسم رسمی ظهور نکند، بلکه بخشی از زندگی روزمره کودک باشد.
نکته اساسی، نقش الگویی والدین است. اگر پدر و مادر با افتخار از فرهنگ خود یاد کنند، زبان مادری را با علاقه به کار ببرند و به موسیقی و هنر ایرانی توجه داشته باشند، این نگرش به شکل طبیعی به فرزندان منتقل خواهد شد. کودکانی که میبینند والدینشان با اشتیاق فرهنگشان را زندگی میکنند، نهتنها آن را پس نمیزنند، بلکه از آن الهام میگیرند.
و در نهایت، مهم است که به فرزندان خود بیاموزیم داشتن هویت دوگانه نقطه ضعف نیست، بلکه یک فرصت است. آنها میتوانند هم ایرانی باشند و هم کانادایی، و از هر دو فرهنگ زیباییها و ارزشهایی بیاموزند. اگر این پیام را با مهربانی و اعتماد به نفس منتقل کنیم، فرزندانمان در هر دو جهان با عزتنفس و افتخار قدم خواهند زد.